[ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:تقدیم به عزیزترین دایی دنیا,,,,,,,,,,,,,
] [ 11:50 ] [ ایناز ][
شاید زبان ضعیف باشد
شاید خیلی کودکانه ، شاید بی غرور…
اما هر وقت گونه هایم خیس میشه می فهمم
نه ضعیفم نه یک کودکم
بلکه پر از احساسم
[ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:پر از احساسم,,,,
] [ 11:38 ] [ ایناز ][
محبتت را می گذارند پای احتیاجت …
...صداقتت را می گذارند پای سادگیت …
...سکوتت را می گذارند پای نفهمیت …
...نگرانیت را می گذارند پای تنهاییت …
...و وفاداریت را پای بی کسیت …
!!!و آن قدر تکرار می کنند که خودت باورت می شود که تنهایی و بی کس و محتاج...
...و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …
[
سالها پیش از کنار دریا عبور کردی
اما امواج
هنوز برای دیدن جا پایت
تا ساحل میروند و برمیگردند
[
دلمـ آغوشیـ برایـ گریستنـ میـ خوآهد.....
نهـ زنـ بآشد نهـ مرد....
خدآیــآ...
زمینـ نمیـ آییـ.....؟!
[
برای خوشبخت بودن، فرش قرمز لازم نیست!
نیازی به فریاد حوادث نیست.
موسیقی باران، برای دلخوشی کافیست.
سلامی به پدر، نگاهی به خواهر کافیست.
برای خوشبخت بودن، آغوش گرم یک مادر کافیست.
[
منم مثل شما نمیدونم دایی کجاست خیلیییییییییییییییییییییییی خیلییییییییییییییییییییییییی دلم براش تنگ شده
طبق اخرین اطلاعاتم دایی میره سرکار و سرش شلوغه
امیدوارم هر کجا هست شاد و سالم باشه
دایی جونم خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خییییییییلییییییییییییییییییییییییییی دوستت دارمممممممممممممممم
[ پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:سلام به همگی,,,,
] [ 21:12 ] [ ایناز ][